پارلاق اولدوز ::::: Bright Star

گاهی دلتنگ میشوم،
دلتنگتر از همه دلتنگیها
گوشه ای مینشینم و حسرتهارا میشمارم
باختن هاوصدای شکستن هارا
نمیدانم من کدام امیدرا ناامید کردم
وکدام خواهش را نشنیدم
وبه کدام دلتنگ خندیدم
که اکنون چنین تنهایم

|

امتیاز مطلب : 10

|

تعداد امتیازدهندگان : 2

|

مجموع امتیاز : 2

موضوعات مرتبط: شعر نو و سپید , , برچسب‌ها: شعر نو ,

گفت جبران میکنم، گفتم کدام را؟
عمر رفته را؟
روح شکسته را؟
دل مرده از تپنده را؟
حالا من هیچ!..
جواب این تار موهای سفید را می دهی؟؟
نگاهی به سرم کرد و گفت:
وای...خبر نداشتم!
چه پیر شده ای!!!
گفتم: جبران میکنی؟؟؟
گفت: کدام را؟

|

امتیاز مطلب : 7

|

تعداد امتیازدهندگان : 2

|

مجموع امتیاز : 2

موضوعات مرتبط: شعر نو و سپید , , برچسب‌ها: شعر نو ,

تمام ثانیه ها را پیاده آمدم با تو
وتو نگاه نکردی
چه قدر دلم هوای لحظه ی طوفانی نگاهت را داشت
تو از کدام دقیقه ی حرفم دلت گرفته بود؟
نگاه نکردی
دوباره یاد روزهای قدیم افتادم
چه قدر سرم برای دردسر آن روزها درد می کرد
بدون چتر آمده بودم
شبی که آسمان بی درنگ می بارید
بدون عینک دودی در آن دقیقه ی روشن
کنار دلشوره ی آفتاب راه می رفتم
و آن حرارت نایاب عاشقانه گونه های مرا می سوزاند
چه ساده بودم و کوچک
چرا نمی دانستم
نمی شود هوای چشمهای تورا
پیش بینی کرد ؟!

|

امتیاز مطلب : 13

|

تعداد امتیازدهندگان : 3

|

مجموع امتیاز : 3

موضوعات مرتبط: شعر نو و سپید , , برچسب‌ها: شعر نو ,